آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

آرمان طلا

این روزای آرمان طلایی

1392/5/19 14:38
نویسنده : هوما و هوبا
161 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم

ماشالله هزار ماشالله این روزا خیلی بانمک شدی روزز به روز به شیرین کاریهات اضافه میشه

الهی فدات بشم صبح که از خواب بیدار میشی اول به زور و با روش های مختلف منو بیدار میکنی (مثلا مرتب شیر میخوری، یا میگی آسیک، یا اصرار داری که از پشه بند بیرون بری ....) بعد از این که من بیدار میشم میری سراغ بابایی و اونم رو با شگردهای مختلف مثل ماساژ دادن، بوس و بعضی مواقع پرتاب اشیا و .... بیدار  میکنی

خلاصه بعداز مرحله بیدارسازی کنترل برمیداری و میگی آهن

بعدم میای اشپزخونه و از من نون میگیری با سفه و میبری میدی به بابایی و میشینی و نون خالی میخوری هرچی هم بهت غذا بدیم نمیخوری فقط بعضی وقتا یه ذره عسل میخوری (جالب اینه که هر شیشه ای روکه میبینی میگی عسل ) واسه غذا خوردنت هم باید کلی خودمونو هلاک کنیم  ویه ذره غذا بخوری تا قوی بشی ومن و بابایی روهل بدی

بعد صبحانه هم دیگه شروع میکینی به خرابکاری از این ور خونه به اون ور خو نه 

پاتوقت بیشتر توی آشپزخونه ست یا لباسشویی ها به فول خودت نباشو ها رو ناکس میکنی یا صدلا رو میکشی این طرف و اون طرف یا این که هر چی دم دستت باشه میندازی زیر کابینت

توی اتاق خواب هم میری و روی جارو برقی میشینی و میزنیش

هرچی هم که سر راهت باشه بر میداری و میندازی توی پله های اتاقت

خلاصه به همه چیز کار داری و وسایلمون همیشه گم میشه مثلا شارژر موبایل منو یه جا انداختی که هر چی خونه رو زیر ورو کردیم ندیدیم آخرشم یه دونه خریدیم ...

راستی دیروز یه جمله هم گفتی (اپو شد)

یه چیز جالب یه دونه مجسمه داریم که از ترس این که بشکنیش گذاشتیم روی بوفه بهش میگی عسک انقدر اینعسک رو دوست داری و مرتب میخوای که بیاریمش پایین بعد بغلش میکینی میبوسیش و بهش شیر هم میدی!!!!!!!!!!

یه کار جالبت هم اینه که وقتی یه کار بدی میکنی وبابایی دعوات میکنه تو همهرچی بهت میگه با صدای بلند تکرارمیکنی اصلا معلوم نیست تو باباتو دعوا میکینی یا اون تو رو!!!!!!!!!!

اینا یه گوشه ای از شیرین کاریهات بود ....انشالله همیشه سالم و شاد باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرمان طلا می باشد