مهمون داری به سبک آرمان
آرمانم
جمعه شب مامان حاجی و عمه جونات واسه دیدنت اومدن خونمون اما از شانسشون از ظهر جمعه بازم تب کردی و کلی مهمونا رو اذیت کردی نه گذاشتی طفلکا شب بخوابن نه روز از دست نق نقات راحت بودن
اما انقد که دوست داشتن مرتب بغلت میکردن و نازو قربونت میرفتن ... بازم خدارو شکر یک شنبه حالت بهتر شد و کمتر اذیتشون کردی
جالب این بود که مرتب میگفتی بابا انقد بابا میگفتی که دیگه همه افتاده بود سر زبونشون
خلاصه مهمون داری کردی که هیچ کی به عمرش ندیده بود و من و بابایی رو هم شرمنده کردی انشالله سری بعد جبران میکنیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی